جدول جو
جدول جو

معنی مومن اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

مومن اصفهانی
(مُءْ مِ)
اصفهانی. خلف آقا حاجی اصفهانی از گویندگان قرن یازدهم هجری بود. بیت زیر از اوست:
مانند شعله برزده دامان گذشت و رفت
گرم از برم چنانکه به دل اضطراب سوخت.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ شَ نِ اِ فَ)
ملامحمد صادق... از شاعران دورۀ قاجاریه و مردی صافی اندیشه و باذوق بود و از راه صحافی در تهران امرار معاش میکرده است. رجوع به مجمع الفصحاء و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا
(سا)
ابن عبدالملک اصفهانی، مکنی به ابوعمران کاتب، وی مترسلی بلیغ و به زمان متوکل صاحب دیوان خراج بود و دیوان سواد نیز با او بود. (از یادداشت مؤلف). موسی صاحب دیوان خراج از رؤسا و فضلا و نویسندگان بزرگ بود که در عصر عده ای از خلفا خدمت می کردند. او در عصر متوکل دیوان سواد و جز آن را داشت. و خود نویسنده ای چیره دست بود و دیوان رسائل دارد و شعر نیکو می گفت و به سال 246 هجری قمری درگذشت. (از وفیات الاعیان ابن خلکان صص 267- 269). و رجوع به الفهرست ابن ندیم و الاعلام زرکلی و دستورالوزراء ص 71 و الوزراء و الکتاب ص 212 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ سِ اِ فَ)
از شعرای قرن دوازدهم و اسمش میرزا محمد، مردی سودایی پریشان دماغ بوده، از سفر هندوستان به اصفهان بازگشته، مالیخولیابر وی مستولی بود، در آن حالت متوفی شد. از اوست:
تا چهره ز تاب حسن افروخته ای
آتش زده ای به جان و دل سوخته ای
خوبان همه ناز از تو آموخته اند
تو این همه ناز از که آموخته ای ؟
(از مجمعالفصحاء ج 2 صص 446-447) (از فرهنگ سخنوران)
لغت نامه دهخدا